![](http://up.boo3e.ir/up/booo3e/Pictures/LOVER/1/sery17-lovepic-boo3e%20%281%29.jpg)
دلــم زیــادی روشن است
می ترسم بسوزد.
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
1 | 94 | vahidabasi |
![]() |
0 | 270 | donyayeazoleh |
![]() |
1 | 552 | nafs19 |
![]() |
1 | 482 | nafs19 |
![]() |
0 | 334 | admin |
![]() |
0 | 560 | forum-admin |
![]() |
0 | 424 | forum-admin |
![]() |
0 | 363 | forum-admin |
![]() |
0 | 583 | forum-admin |
![]() |
0 | 419 | forum-admin |
دلــم زیــادی روشن است
می ترسم بسوزد.
گریه ی آخر شب هایم …
انگار کافی نبوده …
این روز ها …
اول صبح ها هم …
گریه می کنم …
میگن پُشت سر مسافر آب بریزی بر میگرده..
اشک که از آب زلال تره چرا مسافر من…..
بر نمی گرده…؟
بسیار نمی خواهم…
تنها کمی برای چشم به هم زدنی دستت را به من بده تا دلت را در آغوش گیرم.
سخت است میدانی….؟
اینهمه دل در دنیا هست,
که هیچ کدام برایم تنگ نمی شود…
ســـرم را شاید بتوانند گـــرم کنند دیگران..
اما…
وقتی تـــو نیستی هیچ کس نیست دلـــم را گرم کند…
مدتهاست در آینه نگاه کردن به تو را تمرین می کنم برای روز مبادا…
شاید روزی با تو چشم در چشم شدم …
گاهی دلم تنگ تو می شود …
به تمام دلایلی که نیستی …
و به اجبار آروم می گیرم …
چه اجبار تلخی …
مگه با باد نسبتی داری؟
چقدر شبیه تو …
یک لحظه آمد مرا پیچاند و رفت …
چه بر سر ما آمد..؟
که «سلام»سادهترین واژه میان آدمها…
برایمان تبدیل به دشوارترین واژه شد…
چنان که برای بیانش..
باید به دنبال بهانه بگردیم…
حتی جغدها هم این چنین چشم به چیزی ندوخته اند..!!
مردم راه می روند ومی آیند ومی روند وانگار نه انگار …
دوست داشتنت چشم هایم را از من گرفته است.
آنقدرها هم..
روی وقار من حساب نکن…
قطب زمین هم که باشم..
تورا که میبینم..
یخ هایم آب می شود…
میخواهم راحت باشم…
بی جسارت و بی خجالت..
در جواب چه خبرها؟
چشمانم را ببندم و بگویم..
ناخوشی…………..
تا دوباره دیدنت
این رختخواب را وارونه خواهم خوابید…
خیانت است به تو……!
سر بر کنار خیالت گذاشتن….
هنوز وقتی در مقابل آیینه می نشینم…
هنوز اون تن پردرد بی تو…
هنوز اون چهره ی غمگین می بینم…
تعداد صفحات : 4